میدونی که یه روز همه ی همه ی همه ی جهان غرق میشه تو عمقِ عمقِ عمقِ چشمایِ تو. تو اون بخشِ تکرارناشدنیِ وصف ناپذیرِ به غایت هنرمندانه. میدونی که یه روز می آم اونجا. یه روز پا میشم و می آم درست همون جا پیشِ تو. میدونی که ما، یه نقطه ای دوباره درستش میکنیم. فردا اینجا شلوغه. باید ببندیم چشمامونو. راست گفته بود.. «فرق میکند تاریکی با
تاریکی..»