بیست و یک


به‌این فک می‌کردم که نکنه چیزی جا بمونه و من دیگه نتونم برگردم. به اون ردِ باریکی از نشونه‌های گاه و بی‌گاه زندگیم فک می‌کنم. به چیزایی که باقی مونده. به چیزایی که قرار نیست باقی بمونه.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.