قبلِ اینکه خوابم ببره با صدای آرومی گفتم: نگاه کن: نهالِ اون عمقِ درونیِ خودِ تو، که هر بار با آسیبی جدید، سعی در زائل کردنِ آسیبِ قبلی داره، روز بهروز و ساعتبهساعت و دقیقهبهدقیقه شکوفاتر و بارورتر میشه و جلوهی جدیدی به خودش میگیره. اگر که بدانی. (که خندید و گفت گوه نخور بابا بگیر بخواب)